عشق سرخ من
وقتی تو را دیدم دریافتم که از قبیله ای دیگر هستی از قبیله آسمان! سیمایت را در خورشید دیدم و نگاهت را در ماه خواندم. من از پنجره چشمان تو با آسمان آشنا شدم. و به ستاره ها سلام کردم و دلم را در در صمیمیت چشمان زیبای تو شستم. تو از طلوع آفتاب عشق برایم گفتی و من آفتاب عشق را در آینه نگاه تو یافتم.اینک تو نیستی و من با یاد تو در کوچه اندوه بر آسمان سلام کردم.
محمد معینی
نوشته شده در پنج شنبه 89/7/8ساعت
4:25 عصر توسط پسر پاییزی نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |